«نماینده»؛ محسن پیرهادی*/گسترش فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی با چنان سرعت و شتابی پیش میرود که هنوز بخش عمدهای از تاثیرات و تغییرات اجتماعی ناشی از آنها ناشناخته مانده است. واضح است که رسانهها و به ویژه شکل نوین آنها که در قالب شبکههای اجتماعی در زندگی انسان امروز نمایان شدهاند بر سبک زندگی و نیز انتخابهای مخاطبانشان تاثیرگذارند. در چنین شرایطی بحث و نظرهای زیادی درباره تغییر سبک زندگی درگرفته است و اینکه زندگی انسان امروزی در مقایسه با انسانهایی که تا همین چند دهه پیش، در فضایی به دور از ارتباطاتی اینچنین نزدیک و فراگیرشده سبک زندگی خود را تعریف میکردند، بسیار تغییر کرده است.
جامعهشناسان بخش عمده این تغییرات را در حوزههای مرتبط با سبک زندگی فرهنگی انسانها تحلیل میکنند و در زندگی روزمره هم کم نیستند افرادی که با مقایسهای ساده بین سبک زندگی امروزی و عاداتی که در یک دهه پیش داشتند از عادات و انتخابهای جدیدی سخن میگویند که نشاندهنده تغییر است. در میان زیرمجموعههای متنوع و بسیط حوزه فرهنگ، کتاب یکی از حوزههای مهم و زیربنایی و کتابخوانی از عادات رایج و فراگیر در همه جوامع و از جمله ایران بوده است. هر چند این رویکرد انتقادی همواره وجود داشته که جامعه ایران به نسبت سایر جوامع، بیشتر جامعهای بصری است و نسبت کمتر فراوانی علاقهمندان به فرهنگ مکتوب در مقایسه با علاقهمندان به فرهنگ رسانههای دیداری و شنیداری یکی از وجوه نگرانکننده جامعه ماست؛ اما با وجود این کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و سبک زندگی بسیاری از ایرانیان به ویژه طبقه نخبگان و تحصیلکردگان جایگاه معنادار و تعیینکنندهای دارد؛ اگرچه هر ساله همزمان با هفته و روز کتاب اغلب درباره این بحث میشود که چطور میتوان کتابخوانی را در جامعه افزایش داد اما نسبت فرهنگ کتابدوستی با شرایط جدید زندگی امروزی به رغم اهمیت، کمتر در کانون توجه و نقد و نظر قرار گرفته است.
در شرایط جدید و با گسترش اینترنت و بازار گرم سایتهای خبری و اطلاعات خلاصه و فشردهای که فضای مجازی به مخاطبان امروزی ارائه میکند این پرسش مهمی است که چه آیندهای در انتظار حوزه کتاب و نشر و نیز فرهنگ کتابخوانی خواهد بود؟ آیا همانطور که شبکههای اجتماعی و رسانههای جدید تعداد کتابخوانها را کمتر خواهد کرد یا اینکه فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی و به ویژه شبکههای اجتماعی میتوانند به مثابه فرصتی برای این حوزه باشند؟
به مثابه یک تهدید
فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی و به ویژه شبکههای اجتماعی که بر اساس بررسیها و تحلیلهای اولیه در مدت زمان نه چندان طولانی که از عمرشان گذشته توانستهاند اوقات فراغت مردم را تحت تاثیر قرار داده و به انتخاب اول بسیاری از افراد تبدیل شوند و گفته میشود در ایران سیر نفوذ این شبکهها در زندگی روزمره و به تبع آن فراغت مردم شیب تند و افزایشی دارد. تهدیدی که از ناحیه این گستردگی و فراگیری شبکههای اجتماعی در حوزه کتاب نگرانکننده است، تاثیر بر عادات و سبک زندگی افرادی است که تا پیش از این بخشی از آنها کتابخواندن را به عنوان بخشی از فراغت و علاقهمندیهایشان تعریف می کردند اما حالا بیم آن میرود که نحوه ارائه اطلاعات - و به اصطلاح ارتباطی پیامها - در شبکههای اجتماعی به طور تدریجی ذائقه فرهنگی آنها را تغییر دهد. به عبارت دیگر شبکههای اجتماعی ارائه اطلاعات را آنچنان کپسولی و خلاصه کردهاند که بر مبنای آن میتوان پیشبینی کرد بخشی از مخاطبانی که به طور مستمر با این شبکهها در ارتباط هستند به تدریج عادات پیشینی مبنی بر خواندن متون طولانی از جمله کتاب را از دست بدهند. کمحجم شدن کتابهای امروزی و خلاصه کردن آنها و حتی رمانها در کمترین تعداد صفحات ممکن در سالهای اخیر نمودی آشکار از همین کمحوصلهشدن مخاطبان برای خواندن متن های طولانی است. دستاندارکاران حوزه کتاب به مساله دیگری هم اشاره میکنند و آن اینکه شبکههای اجتماعی با تاثیری که بر فراغت گذاشتهاند، مراجعه به کتابخانهها را کم کردهاند و در نهایت اینطور نتیجهگیری میکنند که تهدیدی دیگر به مجموعه مشکلات حوزه نشر ایران افزوده شده است. اما ورای این نقد و نظرها آیا تاثیر فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی و روند رو به گسترش شبکههای اجتماعی در جهان و ایران تاثیری تا این حد یکسویه بر حوزه فرهنگ و مشخصا کتاب گذاشته است یا اینکه ما با فرایندی دو سویه و تاثیرگذاری متقابل در این حوزه مواجه هستیم؟
به مثابه یک فرصت
این نقل قول رایجی است که میگویند هر تکنولوژی جدید پس از ورود به ایران بیشتر دچار کژکارکرد میشود اما آیا به راستی در همه زمینهها چنین است و با نگاهی واقعبینانه نمیتوان کارکردهای مثبت و موثری را که فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی ایجاد کردهاند، مورد توجه قرار داد؟ پاسخ واقعبینانهتر به این پرسش شاید این باشد که اگر چه احتمال تاثیرگذاری منفی شبکههای اجتماعی بر کتاب و کتابخوانی را نمیتوان انکار کرد اما واقعیت دیگر این است که فراگیر شدن شبکههای اجتماعی فرصتهای جدید و افقهای تازهای را در حوزه کتاب نمایان میکند که ما هنوز قدمهای بلندی برای شناختن و بهرهمندی از آنها برنداشتهایم و فرصتهایی که فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی فراهم کرده اغلب در این حوزه ناشناخته مانده یا محدود و موردی و عمدتا توسط برخی ناشران به کار گرفته شده است.
طلاییترین فرصت در این میان، بازار گستردهای است که اینترنت و شبکههای اجتماعی برای معرفی و فروش کتاب و بازگرداندن آن به سبد کالاهای فرهنگی و احیای آن در جریان زندگی روزمره ایجاد کردهاند. نگاهی دقیقتر به محتوایی که در شبکههای اجتماعی فارسی منتشر میشود نشان میدهد به اشتراک گذاشتن تجربههای کتاب و کتابخوانی با اقبال کاربران مجازی مواجه میشود و بسیاری از صفحاتی که به طور اختصاصی در حوزه نشر و کتاب فعالیت میکنند توانستهاند در جذب مخاطبان وفادار، موفق عمل کنند. اینجاست که میتوان گفت با توجه به نزدیکی محتوایی و کارکردی شبکههای اجتماعی با سبک زندگی، کتاب بیش از هر زمان دیگری به زندگی روزمره مردم نزدیک شده است و به عبارت دیگر، در این زمینه فرصتهای کمنظیری فراهم است که باید مورد توجه قرار گیرد. در همین دورهای که دوره فراگیری شبکههای اجتماعی و به زعم عدهای دوره علاقهمندی مخاطبان به اطلاعات کوتاه و به اصطلاح تلگرافی است، تجربه راهاندازی مرکز تبادل کتاب در تهران به عنوان نخستین مرکزی که امکان تبادل کتابهای خواندهشده را فراهم کرده و استقبال مخاطبان نشان میدهد کتاب در کنار سایر فراغتهای مجازی و شبکهای این روزها همچنان انتخاب قدرتمندی در حوزه فرهنگ است و مخاطبان این حوزه و جامعه کتابخوان علاقهمندند در جریان به اشتراکگذاری تجربهها چه در دنیای واقعی و چه در فضای مجازی حضوری فعال و موثر داشته باشند.
در میان همه فرصتهایی که اکنون مهیا شده، ساختار سنتی کار و فعالیت در حوزه نشر اعم از تولید و توزیع و بازاریابی و مقاومت اکثریت ناشران ایرانی برای تداوم تولید و توزیع محصولاتشان به طور سنتی، هنوز این امکان فراهم نشده تا حوزه نشر به معنای واقعی از ظرفیتها و فرصتهایی که فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی ایجاد کردهاند، بهرهای ببرد.
آنچه مسلم است اینکه زندگی اجتماعی ایرانیان، چون ملتهای سایر کشورهای جهان تحت تاثیر رشد سریع و فراگیر تکنولوژی به سرعت در حال تغییر است اما اینکه سرعت پذیرش و بهکارگیری نوآوریهای این حوزه در فضای داخلی کشور و در همه حوزهها و از جمله حوزه فرهنگ و کتاب تا چه اندازه با سرعت پیشرفتهای جهانی و خلاقیتهایی که در حوزه مجازی و ارتباطات الکترونیکی به کار گرفته میشود، هماهنگ است همان نکته کلیدی و اساسی است که امروز باید در کانون نظام مدیریتی و برنامهریزی قرار گیرد.
در این میان توجه به یک نکته بسیار حیاتی است و آن اینکه نباید در قیاس با دستاوردهای جهانی که در این حوزه و از جمله حوزه کتاب وجود دارد با بزرگنمایی دستاوردهای جهانی، توانمندیهای داخلی و بومی را کوچک شمرد و بر فاصلههای ایران با سایر کشورها در این زمینهها تاکید کرد و از «نتوانستنها» گفت که این مهمترین مانعی است که اجازه نمیدهد خلاقیتهای بومی و توانمندیهای داخلی برای استفاده از فرصتها به کار بیفتد. دقیقا به همین دلیل است که در هفته کتاب باید از فرصتها گفت و به فرصتها اندیشید و به این فکر کرد که تا فرصت هست و تا هنوز دیر نشده باید برخاست و کاری کرد. پیش از آنکه فرصت ها از دست برود و زمانی برسد که حوزه فرهنگ و مشخصا حوزه کتاب و کتابخوانی ما در جریان تغییرات سریع اجتماعی، هزینههای سنگین عقبماندگیها را بدهد.
*عضو هیاترییسه شورای اسلامی شهر تهران
نظر شما